دستی کوچک رو به آسمان
در تاریخ ٢٥/٥/٩٠ افطار خانه مامان مژی بودیم نزدیک افطار بود بابائی کیان و نشانده بود روی پاهاش و دستهاش و آورد بالا و شروع به دعا کرد گفت خدایا این امیر کیان ما را حفظ کن و بهش سلامتی بده و دستهای کیان و آورد بالا و گفت بابائی دعا کن ، وای خدای من اونهم یاد گرفت و دو دست کوچولوشو آورد بالا خیلی صحنه زیبائی بود در این چند روز تا ما دستامون را می آوریم بالا و می گوئیم امیر کیان دعا کن اون هم خودش دستهای قشنگش را می آورد بالا این صحنه را خیلی دوست دارم هیچوقت یادم نمی رود عزیزم امیدورام در آینده انسان با خدایی باشی و باعث افتخار من و بابائی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی