چمدان قجری
تا امیر کیان و گذاشتیم در این چمدان قجری یک نگاهی کرد به سینی چای و ١ - ٢- ٣ حملــــــه و یا اینکه می خواست از چمدان بیاید بیرون یا اینکه بند و قفل چمدان را می گرفت ، می کشید و خنده تحویل ما می داد لپ کلام آتیش سوزاند-تیرماه
و در آخر با هزار زحمت یک عکس کمی حسابی از آقا گرفته شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی