یادگاریهای تیر ماه
داشتیم می رفتیم بیرون هویجوری ازش این عکس و گرفتم - تیر ماه گذاشتم تو جاش بخوابه بازیش گرفته بود هی در می رفت تا بازی کنه یه ذره خواب تو چشمهایش نیست - تیر ماه این ماشین و خان دائی نادر براش گرفته تا ازش غافل میشوم می رود تو اتاقش و روی کاپوتش بر عکس می شیند مثل کانگورو در آن حالت موفق نشدم ازش عکس بگیرم چون همش باید مواظب باشم سرو ته نشه بیافتد - تیرماه اینجا هم که ایستاده کلی داره ذوق می کنه فینگیلی -تیرماه کلاً به سختی می خوابه یه ذره سرش و می ذاره رو بالشت یهو چشمش می خوره به اسب بازی یا چیزی که براش جالب باشه چ...
نویسنده :
مروارید
13:26