تاریخ ایستادن عشق کوچولو
پسر گلم در تاریخ ٣١/٤/٩٠ توانست بدون کمک روی پاهاش برای چند ثانیه بایستد و کلی ذوق می کند از این روز به بعد این کار را تکرار می کند و من می نشینم جلو و دستهامو باز می کنم می گم بیا بغلم اندازه ٢-٣ قدم بر می داره و سقوط آزاد می کنه تو بغلم وای چه لحظه قشنگی دیدن پیشرفت های کوچولوت که برای خودت یک دنیائی برق شادی و تو چشمهات می بینم و اشک شوق را در چشمهای خودم زیباترین لحظه ها را در ذهنم ثبت می کنم و از صمیم قلب آرزوی سلامتی برایت دارم و اینکه همیشه بخندی و شاد باشی
دوستت دارم ای بهترینم
خیلی جالبه یه موقع ها دستهای کوچولوت و میاری بالا و برای خودت دست میزنی ولی هنوز دو دست نزده می افتی زمینی یه یک هفته هم هست که رو پاهات که ایستادی یک دفعه توجه ات به آگهی تلویزیون میرود و حواست نیست برای یک دقیقه ای بدون کمک می ایستی ولی همچین که حواست به خودت باشه با دو دست سقوط می کنی